جاستین وورلند/ گلاسگو، اسکاتلند
بیش از سه دهه است که سازمان ملل این کنفرانسها را برگزار میکند و جهان نیز کماکان در مسیر گرمایشی فاجعهبار قرار دارد. و از آنجا که ۲۰ هزار نفر، و از جمله حدوداً ۱۲۰ تن از رهبران سراسر دنیا امسال برای شرکت در COP۲۶ گرد هم میآیند، فکر کردم لازم است به این سؤال ساده پاسخ بدهم که: COP از چه رو تا این حد اهمیت دارد؟
این پرسش پاسخ سادهای دارد. همانطور که هر کسی اخبار آبوهوا را دنبال کند احتمالاً میداند که دمای هوای کره زمین از زمان انقلاب صنعتی تاکنون حدود ۱.۱ درجه سانتیگراد گرمتر شده است. و ما به نحو خطرناکی داریم به آستانه افزایش ۱.۵ درجهای نزدیک میشویم. دانشمندان نیز مدتهاست که در مورد عواقب ناگوار افزایش ۱.۵ درجه سانتیگرادی دما هشدار میدهند. و خصوصاً به این دلیل که کربن تا دههها در جو باقی میماند اساساً نیازی فوری به تغییر جهتی بزرگ و چشمگیر وجود دارد.
البته لازم است بگویم که سوای علم، ابعاد دیگری نیز هستند که در این زمینه باید روشنسازی شوند. به نظر من، مرکزیت انتقادها این است که آیا مذاکرات جهانی آبوهوا روش مناسبی برای تخفیف فشارها و در نهایت کاهش انتشار گازهای گلخانهای هستند یا خیر.
مخالفان COP استدلال میکنند دستهای از سیاستمدارانی هستند که در مورد تغییرات آبوهوایی صحبت کرده و در بهترین حالت نیز توافقنامههایی غیر الزامآور منعقد میکنند. اما هیچ کدام از این اقدامات به اندازهی فشار ۵۰۰ میلیارد دلاری در هزینههای آبوهوایی که از طریق کنگره ایالاتمتحده وارد شده است (و طی آن، سرمایهگذاران، شرکتهای نفتی را در کاهش هزینههایشان برای تولید سوختهای فسیلی یا هر اقدام ملموس دیگری تحت فشار میگذارند) مؤثر واقع نخواهد شد.
من دوست دارم در مورد سیاستهای آبوهوایی بنویسم و استدلالهای متعددی هم هست که میتوان از خلال آنها به چرایی اهمیت COP پرداخت؛ از نقش تأثیرگذار این موضوع بر آسیبپذیرترین اقشار گرفته تا همکاری میان کشورهایی که ممکن است در نبود این مهم به تضاد بخورند. اما امروز میخواهم تنها یکی از دلایل را عنوان کنم: اینکه بحثهای آبوهوایی بینالمللی نقش مهمی در تعیین مسیر ایفا میکنند. برای توضیح بیشتر این موضوع نگاهی میاندازیم به مذاکرات آبوهوای پاریس (COP۲۱). من آن زمانها تازهکار بودم و یکی از اولین چیزهایی که آموخته بودم این بود که جهان واقعاً نیاز دارد جلوی افزایش دما (محدودیتی نهایتاً تا ۲ درجه سانتیگراد) را بگیرد. ۲ درجه سانتیگراد، آستانهای بود که در آن زمان تصور میشد گذر از آن میتواند نتایج منهدمکنندهای داشته باشد. اما در پاریس مقامات برخی کشورها (خصوصاً آنها که آسیبپذیری بیشتری در مقابل افزایش دما داشتند) کمپینی جدی جهت ایجاد تغییر در مقدار این شاخص ترتیب دادند. استدلال این گروه این بود که تغییرات جوی تبعاتی بسیار جدی و مخرب بر آنها وارد خواهد کرد و ۲ درجه در واقعیت میتواند یک تهدید وجودی آشکار باشد.
پس از انجام مذاکراتی بسیار، این کشورهای آسیبپذیر بودند که پیروز جدال شدند. توافق پاریس خواستار کنترلگری افزایش دما به میزانی «خیلی کمتر از ۲ درجه سانتیگراد» شد و کشورهایی که در پاریس گرد هم آمدند، از واحد علوم آبوهوای سازمان ملل خواستند در مورد تأثیرات تغییرات جوی در محدودهی ۱.۵ درجه سانتیگراد تحقیقاتی به عمل آورد. گزارشی که ازین پژوهشها رسید نشان داد حتی افزایش دما در محدود ۱.۵ درجه نیز تأثیرات بسیار فاجعهبار و خطرناکی خواهد داشت. و همین یافته فشارها را برای تدوین یک دستورکار اقلیمی جاهطلبانه بیشتر کرد. تا امروز که ۱.۵ درجه سانتیگراد به نقطه مرجعی برای رهبران مشاغل، رؤسای دولتی و فعالان تبدیل شده است.
ممکن است یک نقطه مرجع بالا به نظر نرسد، و ضمناً امکان پایین آمدنش هم وجود داشته باشد. اتفاقی که در واقعیت افتاد این بود که هدف ۱.۵ درجه سانتیگراد برونیابی شده و به هدف «وصول به انتشار خالص صفر تا اواسط قرن» تغییر کرد. تغییری که در دهها کشور مورد استقبال قرار گرفت. آنهاشان که صداقت فکری بیشتری داشتند، اهداف ۲۰۳۰ را دنبال کردهاند. این اهداف آنها را در مسیری قرار میدهد که در واقعیت امکان رسیدن بهشان وجود دارد. برای مثال میتوانید اتحادیه اروپا را در نظر بگیرید که در تابستان بستهای سیاستی ارائه داد. این بسته شامل همه چیز بود؛ از جمله سوخت پایدار هوانوردی و افزایش قیمت کربن، تا بدین ترتیب بتواند هدف مورد نظر را محقق کند. بسته مزبور (و از جمله بازه و جدول زمانیاش) نتیجه بحثهایی بوده است که شش سال پیش در COP اتفاق افتاد.
هدف دمایی یکی از واضحترین مثالها است. اما سایر توافقنامههای COP در مورد مجموع دستورالعملها و اصول نیز همچنان به تعیین مسیرِ سیاستهای آبوهوایی ادامه میدهند. کشورهای توسعهیافته به تعهدی که در COP سال ۲۰۰۹ داده بودند (مبنی بر تأمین مالی ۱۰۰ میلیارد دلاری سالانه به همتایان در حال توسعهشان) عمل نکردند؛ اما این تعهد در عین حال زیربنای نزدیک به ۸۰ میلیارد دلار بودجه آبوهواییِ تحویل شده در سال ۲۰۱۹ را تشکیل داده است. با وجودی که توافق پاریس هیچ اثر رسمیای بر شرکتها ندارد، اما در عین حال «همسو بودن با پاریس» حالا به شاخصی کلیدی «مبنی بر اینکه آیا یک شرکت سرمایهگذاری واقعاً پایدار هست یا خیر» تبدیل شده است. در واقع توافق پاریس الزامات زیادی برای شرکتها ایجاد نمیکند. اما با این وجود حدوداً ۱۲۰ کشور، برنامههای جدید جوی را همانطوری ارائه کردند که پیمان آبوهوایی نشان داده بود. لارنس توبیانا، طراح اصلی این قرارداد سال پیش به من گفت: «فلسفه من در تهیه پیشنویس پاریس فکر کردن به این موضوع بود که چطور میتوانیم انتظارات را تغییر دهیم. مکانیزم اجباری وجود ندارد. دولت را نیز نمیتوانید وادار کنید که کسی را مجازات کند. بنابراین تنها کسانی که باقی میمانند، مردمی هستند که به وقوع چنین اتفاقی در آینده باور دارند.»
مشابه جلسات گذشته، COP۲۶ نیز این بار بعید است تعهد الزامآوری در امتداد هدف ۱.۵ درجه سانتیگرادی مدنظر قرار داده باشد. اما لااقل میتواند این روند را تسریع کند. زمانی که اقدامی برای نابودی زغالسنگ انجام گیرد، سرمایهگذاران این سیگنال را دریافت میکنند که وقتش رسیده سوختهای فسیلی را کنار بگذارند. تعهد به پایان بخشیدن به جنگلزدایی نیز به شرکتهایی که وابسته به قطع غیرقانونی درختان هستند، فشار وارد میکند. حتی تکرار هدف ۱.۵ درجه سانتیگراد به خودیخود نشاندهنده این خواهد بود که دولتها در این امر عمیقتر شدهاند و شاید برای تحقق آن دست به هر اقدامی هم بزنند. اینها همه فرضیات هستند. هیچ کدام تثبیت نشدهاند. اما احتمالات باید وضعیت را به گونهای بگردانند که نادیده گرفتن COP برای هر کسی که به تغییرات جوی اهمیت میدهد، کار بسیار دشواری باشد.
#سایت فراز #روزنامه اینترنتی فراز
ویدیو:
بررسی حقوقی یک حکم در گفتگو با علی مجتهدزاده
دکتر آرش رئیسینژاد استاد روابط بینالملل در گفتوگو با فراز بررسی کرد
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک